انسان انقلابی در آینه تسخیر
نوشته شده توسط : حامد وکیلی

 به قلم حامد وكيلي

در باب 13 آبان 58 و اتفاقاتش، قلم هاي زيادي زده شده و خطابه هاي زيادي هم رانده. اتفاقي نادر كه دنيا را به شگفتي واداشت به طوريكه تا كنون كه بيش از سي سال از آن واقعه مي گذرد، هنوز هم چرايي و چگونگي و حاصلش محل مناقشه است.

در شرحش سخنان كامل، در نقدش ستون ها وافر و در مدحش جامه ها چاك و ... شده است. فلذا هدف من قلم فرسايي در باب تكرار آن مكررات نيست كه مرا نه طاعتِ شوق مدحش هست و نه طاقتِ ذوق نقدش! «همان جور به كه طاقت شوقت نياوريم»

در اين مجال اندك، تنها به يك نكته مغفول مانده اشارت خواهم برد تا بسا تلنگري باشد بر پيشروانِ غافل و نهيبي بر تندروانِ جاهل!

در شرح وسط و نقد و مدح آن اتفاق كمتر كسي به پارامتر «دانشجوي انقلابي» كه بازيگر اصلي واقعه بود پرداخت. بازيگري كه واكنشش به «ظلم» در «تسخير» متجلي شد. كمتر كسي نگاهي ريز و نظري ژرف بر ماجرا افكند. شايد امروز كه جامه از براي انقلابي بودن زياد دريده مي شود و هر كس با ژست انقلابي پشت تريبون مي رود و سخنان خود را «افشاگري انقلابي» مي خواند و هر كس گوشه اي از ردايِ «انسان انقلابي» را گرفته و سمت خود مي كشد و همه عليه هم انقلابي شده اند و ... تنها شاخصي كه بتوان در اين فضاي مه آلود براي شناختِ «انسان انقلابي» به آن تمسك جست، «روايت تسخير» باشد. تسخيري كه هم رديف «انقلاب» مي خوانندش.

***

در روزهاي تسخير، وقتي دانشجويان پيرو خط امام به شدت مورد هجوم برخي سياسيون بودند، اسنادي را يافتند مبني بر اينكه عده اي در داخل با آمريكا «رابطه پنهان» داشتند.

در آن روزها ملت ايران هنور مظالم شاهِ مخلوع خود را - كه مورد حمايت كامل آمريكا بود- فراموش نكرده بودند و با پذيرش شاه توسط آمريكا، كينه شاه و آمريكا بيش از پيش در دل ملت ايران فزوني يافت و حاجت به گفتن نيست كه در آن فضا افشاي «رابطه با آمريكا» چه عواقبي مي توانست داشته باشد. در ميان اسنادِ مكشوفه، اسنادي نيز عليه ابوالحسن بني صدر پيدا شد. و از قضا بني صدر از جمله مخالفان دانشجويان پيرو خط امام بود. كمتر روزي بود كه سخنان بني صدر عليه دانشجويان در جرايد منتشر نشود. در چنين فضايي دست يافتن به آن اسناد به نوعي "افتادن گذر پوست به دباغ خانه " محسوب مي شد! آن روزها بازار افشاگري دانشجويان رونق عجيبي داشت. ملت همه منتظر اشاره دانشجويان به سمت مسؤولي بودند تا به طرفة العيني وي را طرد كنند. و به قدري اعتماد به دانشجويان بالا رفته بود كه امام نيز در پيامي به دانشجويان فرمود كه اگر سندي عليه من يافتيد آن را هم منتشر كنيد!

همگان انتظار داشتند تا بر «رويه معمول» اسناد منتشر شود و پاسخ بني صدر داده شود. اما دانشجويان پيرو خط امام با استناد به اينكه موقع انتخابات رياست جمهوري، انتشارِ سند عليه يكي از كانديداها (بني صدر) – هر چند مخالف ما- خلاف "اخلاق" است، از انتشار آن خودداري كردند.

***

آري! دانشجوي انقلابي، «روال معمول» را برنتابيد و هرگز يك كژ‍تابي را به صرفِ بودن در جهت منافع خود و يا در دايره ي «روال معمول» مجاز براي خود نشمرد. و اين همه فقط بخاطر «اخلاق» بود. همان حلقه گمشده منازعات امروز.

«تسخير» نشان داد كه انقلابي 58، اخلاق را قرباني اغراض سياسي نمي كرد. انقلابي 58 هيچ توجهي را براي خشونت و بداخلاقي موجه نمي دانست. انقلابي 58 عرفان و سياست، اخلاق و انقلاب را با هم آميخت و يكجا به جهان عرضه كرد. انقلابي 58 نشان داد كه «انسان انقلابي» مورد نظر اسلام ابتدا بايد درون خويش انقلاب كند و خود را متخلق به صفاتِ فضيله كند و سپس براي انقلابِ اجتماعي به پا خيزد. انقلابي 58 نشان داد ابتدا بايد با كفر درون جنگيد و سپس با كفر برون...

و در نهايت انقلابي 58 مي دانست كه اگر انسان انقلابي ابتدا خود، سير الي الحق نكند در عرصه ي اجتماع و سياست راهي جز به تركستان نمي يابد.

شايد اكنون با توجه به اين مشخصات بهتر بتوان «انسان انقلابي» را شناخت!




:: بازدید از این مطلب : 360
|
امتیاز مطلب : 55
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 11
تاریخ انتشار : سه شنبه 1 فروردين 1391 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: